بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد
که تاب من به جهان طره فلانی داد
دلم خزانه اسرار بود و دست قضا
درش ببست و کلیدش به دلستانی داد
شکسته وار به درگاهت آمدم که طبیب
به مومیایی لطف توام نشانی داد
تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش
که دست دادش و یاری ناتوانی داد
برو معالجه خود کن ای نصیحتگو
شراب و شاهد شیرین که را زیانی داد
گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
خلاصه فال حافظ
برای اینکه جهان رو تاب بیاری(تحمل کنی)…
نیاز به یه انگیزه داری
معنی کامل غزل حافظ
بنفشه در میان گل ها به گلی دیگر گفت که اگر من این جهان را تحمل میکنم فقط به عشق گیسوان فلانی است
دل من پر از حرفهای نگفته است. روزگار در دلم رو بسته و کلیدش رو به دست دلدارم داده.
من شکسته ام . دل شکسته ام. طبیب به من گفته که داروی شکستی ام به دست تو است ای معشوق من
تنش سالم و دلش شاد باشد آن کس که با ناتوان یاری میرساند
هر که مرا نصیحت میکند بهتر است فکری به حال خودش بکند که شراب و زیبا رویان را مایه زیان میداند
عاقبت معشوق با جمعی از یاران از من که بر خاک افتاده ام گذشت و به یاران خود گفت که حیف باشد! حافظ بیچاره جان داد!
معنای کلمات سخت این غزل
تاب: تحمل
دلستان: دلدار(معشوق)
مومیایی: داروی شکستگی
شاهد: زیبارو(زن زیبا)
دریغ: حیف
نتیجه گیری از غزل 113 حافظ
غزل بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد … داستان عشقی است که از زبان گل بنفشه بیان میشود. حرف های دل عاشق زیاد است اما او راز عشق خود را برملا نمیکند تا به خود معشوق بگوید. دلش شکسته اما امیدوار است معشوق که طبیب او نیز هست داروی دل شکسته اش را به او بدهد. عاشق از مردمی که او را نصیحت میکنند که چرا عاشق شده است شکایت میکند. در پایان معشوق با جمعی از یاران خود از عاشق که بر روی زمین افتاده است گذر میکنند و معشوق به یاران خود میگوید که حیف! عاشق من جان داد
باز هم فال حافظ بگیرید یا….
حافظ خوانی بیشتری را به صورت صوتی بشنوید (روی لینک زیر بزنید)