چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی
بگفتمی که چه ارزد نسیم طره دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی
برات خوشدلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی
گرم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی
ز پرده کاش برون آمدی چو قطره اشک
که بر دو دیده ما حکم او روان بودی
اگر نه دایره عشق راه بربستی
چو نقطه حافظ سرگشته در میان بودی
فال کوتاه حافظ
برای اینکه حالت بهتر بشه…
نیاز به مهربونی داری
تفسیر این غزل حافظ
چی میشد اگه دل آن ماه ( ماه رو، زیبا رو ) مهربان بود. که اگه اینطوری بود، حال من دیگه اینجوری نبود
اگه قرار باشه با هر نسیمی که بوی گیسوی دوست رو به مشام من میرسونه من هزار بار جون بدم ، دیگه بوی گیسوی دوست چه ارزشی داره؟
چی کم میشد اگه زمانه از پیش آمدهای بد ، امانم میداد؟ دلخوشی هام کم میشد؟
اگه زمانه من رو بزرگ و عزیز کنه ، همش به خاطر اینه که به خاک او افتادم
کاشکی او هم بیرون بیاد و آشکار بشه. درست مثل قطره های اشک که بیرون میان. که حتی بر چشم های من هم حکم او است که اجرا میشه
اگر میبینی که حافظ سرگشته شده ، به خاطر اینکه عاشق شده و عشق مثل یک مسیر دایره ای میمونه که تو رو دور سرت میگردونه و سرگشته ات میکنه
معنای کلمات سخت این غزل
طره : گیسو ، مو
برات: حواله ، عطیه
سریر: تخت پادشاهی
نتیجه گیری از غزل 332 حافظ
غزل چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی ، قصه عشق و تمنای حافظ است. قصه ای که میتواند قصه شما هم باشد. وقتی آرزو میکنید ای کاش معشوق شما با شما مهربان تر بود. عشق شما را سرگشته میکند به حدی که به خاک معشوق می افتید. اما عشق آنقدر زیبا است که به خاک افتادن خود را نشان عزت و سر افرازی خود میدانید.
باز هم فال حافظ بگیرید یا….
حافظ خوانی بیشتری را به صورت صوتی بشنوید (روی لینک زیر بزنید)