دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد ،
کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد
این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند،
حرفی است از هزاران که اندر عبارت آمد
عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود،
کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد
امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان،
کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد
بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است،
همت نگر که موری با آن حقارت آمد
از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار،
کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد
آلوده ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه،
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد
دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب،
هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد
خوانش شعر حافظ
بهترین حافظ خوانی همراه با موسیقی تقدیم شما میشود:
تفسیر شعر دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد
شاعر یک فضای خیالی را تجسم میکند که در آن حضرت سلیمان از طریق وزیر خود ( آصف ) به او بشارت خوشی و عشرت میدهد. در این فضای خیالی حافظ در حال راز و نیاز با معبود خویش است و آنچه از معشوق خود درک میکند را بالاتر از تمام چیزهایی میدانید که درباره معشوق گفته اند.
حافظ معمولا از می (شراب) برای پاکی استفاده میکند و در این شعر نیز از خرقه(لباس) می آلوده خویش خواسته است تا عیب های او را بپوشاند.
در فضای خیالی که حافظ برای خود تصور کرده است، وقتی ماه بالا می آید همه خوبان دیده میشوند.
حافظ تخت جم (تخت جمشید) را مثالی برای بی اعتباری تاج و تخت دنیوی میداند و دلیل آن را مور کوچکی میداند که در حال بالا رفتن از سنگ های به جای مانده از تخت جمشید است.
چشمان معشوقه حافظ(معبود او) به قدری در او اثر میکند که با دل خود میگوید که ایمان خود را نگه دار که این چشمان ایمان تو را به غارت خواهند برد.
آلوده دانستن خویشتن یکی از خصوصیات حافظ و بسیاری از مردان و زنان بزرگ است. چرا که تنها کسانی که خود را آلوده میدانند، میتوانند پاک شوند.
فضای خیالی حافظ شبیه مجلسی است که آن مجلس به وسعت دریا است. و حال بهتر است در این دریای پهناور فرصت را غنیمت شمرده و به دنبال در و گهر بود
نتیجه گیری
دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد ، شعری است بسیار زیبا که سعی کردیم نسخه صوتی آن را نیز برای درک بهتر روی سایت قرار دهیم.
در پایان از همه شما عزیزان خواهش میکنیم که در صورت داشتن هرگونه نظر یا پیشنهاد در قسمت دیدگاه در پایین همین برگه ها ما را در جریان بگذارید
با تشکر